•°اپیـزود هـای یـک زنـدگـی °•

نصفه و نیمه می نویسم....

× 3


اینکه یک نفر در زندگیتان باشد که مدام بگوید افکار منفی را از خودت دور کن . فلان آهنگ را گوش نده ، غمگین است و زندگیت پر از انرژی منفی می شود . فلان کتاب را نخوان که انرژی منفی می دهد . که هی بگوید لبخند بزن . شاد باش . به زور نشان بده که خوشحالی . این خیلی تهوع برانگیز است . اینکه دلت بخواهد بهش بگویی : "ببین زندگی خودم است . دلم میخواهد همین شکلی باشد . دست از سرم بردار ." و نتوانی ...
از همه بدتر این است که مجبور باشی این آدم را با شروع ترم جدید دوباره ببینی و  هرروز به تز های روانشناسانه ی عمدتا خسته کننده اش گوش دهی .


+ شعارهایمان را برای خودمان نگه داریم . همین !

۰

× 2


می آیی فراموش کنی ... که دیگر اسمش را ، صدایش را ، حرف هایش را ، تکیه کلام هایش را به خاطر نیاوری . که دیگر دنبال جواب سوال هایت نگردی.که فراموش کنی چقدر ایز تایپینگ هایش هیجان زده ات می کرد .که یادت برود چقدر توی حرم حضرت معصومه گریه کردی و بغض کردی و برای خدا خط نشان کشیدی که اگر می شود همین یک بار فقط همین یک بار...آخ لعنتی...دوست داشتنت حالم را خوب کرده بود...
درست همان جا که کمرنگ می شود برایت و دیگر چیزی ازش به خاطر نمی آوری ، ساعت دهِ شب نوتیفیکیشن گوشی ریکوعست اینستاگرام را نشان بدهد و اسم او را . ته دلت خالی شود . که بخواهی داد بزنی . گریه کنی . به اندازه ی این چند ماه . که دوباره هزار علامت سوال جلوی چشم هایت را بگیرد . دلشوره و نگرانی قلبت را مچاله کند . دلت بخواهد ازش بپرسی لعنتی جان ! من را یادت هست ؟ دخترکی که برای چند دقیقه حرف زدن با تو هرروز دنبال بهانه بود ... دختری که تو برایش به اندازه ی همه ی آن چیز هایی که تا آن روز از دست داده بود ارزش داشتی...
می دانی گاهی برای پرسیدن یکسری سوال ها خیلی دیر است . خیلی !

۱

× 1

مفردِ مونث می نویسد ...

همه چیز درست خواهد شد
شاید نه امروز
نه فردا
و نه هیچ روز دیگری
اما سر انجام
همه چیز درست خواهد شد...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان